سفارش تبلیغ
صبا ویژن

   « در غربت امام حسن مجتبی(ع) »

زمین را در غمی عظمی، فلک را در عزا بینم

بشر را در فغان یکسر ملک را در نوا بینم  

کواکب را در اندوه و مه و خورشید را در غم

بنای هفت گردون را سیه در این رثا بینم

فغان از چرخ گردون شد بپا در ماتمی جانکاه

که مرغان هوا را هم غمین زین ماجرا بینم

به چشم دل نظر دارم مدینه سربسر در غم

خداوندا ببخشایم گمان دارم خطا بینم     

ز دارالرحمه یثرب فغان و شیونی برپاست

چو زینب(س) را هراسان و به بانگ وا اخا بینم

وصی ثانی احمد فتاده در یمی احمر      

جگر صدپاره از زهرش بر آن تشت طلا بینم 

به هر دردی بود همسر انیس همسرش امّا

امام مجتبی(ع) را با انیس بی وفا بینم    

شرر بر جان زدش آبی که همسر کرد اعطایش

به تشت زر نظر دارم خیانت برملا بینم

جفای پور بوسفیان تحمّل میتوان لیکن

چسان با شوهر از همسر چنین جور و جفا بینم

توان گفتنم نبود ز جور همسر خائن     

جفای جعده را یا ربّ چسان با مجتبی بینم  

غریبی رنجها دارد غریب آشفته احوال است

ولی در خان? خود کی، غریبی را روا بینم

کجا جوری بدین حد شد به کس در پهن? عالم

که اینسان ظلم بی همتا به سبط مصطفی بینم

قلم بر دفترم نالد که زین غم شعله ور گشتم

چو این بیداد همسر را به پور مرتضی بینم

مرا هم آتشی حکاک از این ماتم به جان افتاد 

که جور اینگونه با ذرّی? خیرالنساء بینم              




تاریخ : دوشنبه 90/11/3 | 8:45 عصر | نویسنده : محمد نجاتی | نظر
.: Weblog Themes By VatanSkin :.